فریب خوردن، خود خواه شدن گول خوردن فریفته شدن: (اگر صاحب طرفی از همسایگان مملکت بکمال حلم و وفور کم آزاری این خسرو نوشیروان معدلت مغرور شود) (المجم. چا. دانشگاه. 14)، متکبر شدن
فریب خوردن، خود خواه شدن گول خوردن فریفته شدن: (اگر صاحب طرفی از همسایگان مملکت بکمال حلم و وفور کم آزاری این خسرو نوشیروان معدلت مغرور شود) (المجم. چا. دانشگاه. 14)، متکبر شدن
گفته شدن، بر سر زبان ها افتادن سرشناس شدن نامبردار شدن ذکر شدن بیان شدن، مشهور شدن: هر که در گیتی گسست از ذکر تو مذکور شد ای خنک آنرا که تو ذکرش در آن جمع آوری. (سنائی)
گفته شدن، بر سر زبان ها افتادن سرشناس شدن نامبردار شدن ذکر شدن بیان شدن، مشهور شدن: هر که در گیتی گسست از ذکر تو مذکور شد ای خنک آنرا که تو ذکرش در آن جمع آوری. (سنائی)
ناویدن چو مست هر طرفی می فتی و می ناوی - چو شب گذشت کنون نوبت دعاست مخسپ (مولانا) مست گردیدن بسبب نوشیدن خمر، دردسرو کسالت یافتن بسبب زایل شدن نشاه خمر
ناویدن چو مست هر طرفی می فتی و می ناوی - چو شب گذشت کنون نوبت دعاست مخسپ (مولانا) مست گردیدن بسبب نوشیدن خمر، دردسرو کسالت یافتن بسبب زایل شدن نشاه خمر